ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بغــــض هآــیـــَـم بــــی انتــــهآـــســــت !
آریـــــ تمــــآم نمیشــــوند ...
هــَــر روز باری سَنــــگین در گلویــــم اِحســــآس میکنــــم...اَمــــآ میخنــــدَم...
میخــــندم تا شآیــــد فرامــــوش کُنــــم
امــــآ هــــر شــــب به مــــن یــــآدآوری میکنــــند که فرآمــــوش نمیــــشوند...
هیچــــکس اَندوه را در چشــــمآنم نمیخــــواند
هیچــــکس درد هایــــم را حِس نمیــــکند
هیچــــکس مــــرآ درک نمــــیکند...
درد دآرد بخــــواهنــــد منطــــقی باشــــی در حالــــی کـــِـه اِحســــآســَــت روزی صـــَـد بــــار تو را میــــکــُـشــَــد
آری تمامَــــم میکنــــند...مـــُـدام یــــآد آوری میکنـــند که او رفــــته اَســــت...او دیــــگــَــر نیــــســــت...
" اَمــــا مـــَـن قبــــول نمــــیکنــــم "...
مـــَـن فَقـَـــط تــــو رآ میــــخواهــــم...فقــــط تــــو را ...
فصل دلتنگی که بیاید
آدم ها هم کوچ می کنند
از کسی که دوستشان دارد به کسی که دوست
می دارند ...!!!
تـــــو را
به تمــــامی فــــراموش کرده ام !
مگــــر
چشمــــهایت را
که
تــــــمام تو بــــود...
من و تــــــــو
برای رسیدن به هم
هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!!
حالا دیگر
نه از حادثه خبری هست
و نه از اعجاز آن چشم های آشنا
سلام عزیزم .خوبی ؟
بیــــزارم از زمیــن !! ...
خــوشــا بــه حــال کــلاغــان !
کــه از زمیــن دورنــد..
حــتی بــه ارتفــاع ِ یــک درخــت ...!
عزیزدلم!
کسی که به من دروغ میگفت:تو نبودی،خودم بودم...
حالافهمیده ام که مردها همه حرفهاشان حقیقت است وپر معنی...
درواقع وقتی تو میگفتی:"من"پای قول و قراهایمان میمانم،درست میگفتی...
متوجه نبودم که "من"،مخفف:"مرد""نامرد" بود...
حالا که جمله هایت رامیچینم معنی داریش رامیفهمم:
"مردنامرد، پای قول و قرارمیماند...."
رفتن تو درمیان حرفایت بود و من ماندنت را تاهمیشه به خود دروغ میگفتم...
میشه بیای تولدابجیمو تبریک بگی خواهشل
عزیزدلم!
کسی که به من دروغ میگفت:تو نبودی،خودم بودم...
حالافهمیده ام که مردها همه حرفهاشان حقیقت است وپر معنی...
درواقع وقتی تو میگفتی:"من"پای قول و قراهایمان میمانم،درست میگفتی...
متوجه نبودم که "من"،مخفف:"مرد""نامرد" بود...
حالا که جمله هایت رامیچینم معنی داریش رامیفهمم:
"مردنامرد، پای قول و قرارمیماند...."
رفتن تو درمیان حرفایت بود و من ماندنت را تاهمیشه به خود دروغ میگفتم...
میشه بیای تولدابجیمو تبریک بگی خواه
گاه تنها میشوم تنهاتر از همه٬
گوشه ای مینشینم و حسرت ها را مرور میکنم٬
نمیدانم کدام خواهش ها را نشنیدم٬
و به کدام تنهایی خندیدم که تنهاترینم...
همیشــــه دلتنگی
به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست
گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ
که حواسش به تــــــــو نیستـــــ...
بزرگتــرین اشتبــاه یک مـَرد اینـه کـه
بـه مَـرد دیگـه ای فرصـت ایجــاد لبخـند
روی لبهـای زنِ موردِ علــاقه اش رو بـده
دلت را هنـــگــامــی غم مـی گیــرد
که نــگــاهــت به دستـــانِ گـــره خورده ی دو آدم خیـــره مـــی مـــاند
سلام عزیزم .خوبی ؟
اینــجا کــه مـن هستــم ،
هــر چنــد ســال
کــه ســاعــت را جــلو بکشــم ،
بــاز هــم قــرن هــا از تــو فــاصـــ✖ــــلــه دارم !
تــو کِـــی از مــن گــذشتــــی ؟؟؟
یاد یاران قدیم نروداز دلِ تنگ
چون هوای چمن از یاد اسیرانِ قفس
به حباب نگران لب یک رود قسم ، غصه هم خواهد رفت ، آنچنانی که فقط خاطره ای میماند
شعبه ای از صادرات قند کشور با من است
از لبانت می نویسم شعر و صادر می کنم
سلام ***
چه می شود همه از جنس آسمان باشند/////
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها./////
به ثانیه ها گوش می کنم
و چشمهایم را می بندم و اشک میریزم
چقدر خسته ام
چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور مدام ماشین ها و مردم دراز بکشم و دنیا را به ایستادن وا دارم
چقدر دلم می خواهد بروم بالا ترین جای شهر بایستم و بلند بلند بخندم...
به خودم و به دردهایی که هیچ درمانی برایشان تجویز نمی کنی...
... آه خدایا بیا هر دو دست برداریم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پایش
دلت که گرفته باشد
شادترین آهنگ ها روضه خوانی می کنند
شلوغ ترین مکان ها تنهاییت را به رخت می کشند
و شادترین روزها برای تو غمگین ترینِ روزهاست
دلت که تنگ باشد نغض می شود همه قانون ها ...
تو که باشی معجزه ای در من رخ میدهد به نام :
“آرامش”
باش!
حتی همین قدر دور
فرهـــــاد دلـــــش شیرین میخواستـــــــــ
شیرین خســــــــــرو
و خســـــــــــرو ........
راستـــــــ می گفتـــــــ دکــــــتر شریعتی:
دنیـــــــــارو بد جـــــــــــــور بد ساختند
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه،
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک...
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم
به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود...
آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است
عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
روزگار غریبی است نازنین...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
اونـایی که می گن یه زمـانـی ما عـاشــق هم بودیم
اشتبـاه میکنن
اون عـشــق نبود اون عــادت به دوســت داشتن بود …!!!
عشــق تاریخ انقـضاء ندارد….
[گل][گل]
عشق شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است که برای بردنش نیازی به پارتی نیست !!
برایش مهم
نیست که تو "شاهی یا گدا" ! مردی یا زن ! هر چه که هستی ، باش ! فقط تنها
شرطش این است که ارزش آن را بشناسی و حرمتش را نگه داری[گل][گل]
[گل][گل]
آدم ها ار پیری نمی میرند . . .
آدم ها زمانی می میرند
که از همه چیز خسته شوند . . . ![گل][گل]
[گل][گل]
خسته ام
تنهایی ام از نفس افتاده
ای جاده های بی مقصد
که کیلومترها در من دویده اید
دیگر بس است
بگذارید
همین جای همین قصه
کمی هوا بخورم ...[گل][گل]
[گل][گل]
سوت پایان را بزنید
صداقت من حریف هرزگى این زمانه نمیشود
باخت را بذیرفتم .[گل][گل]
[گل][گل]
زمـانـی مـی رسـد کـه بـه یـکـ بـن بـسـت شـخـصیـتی مـی رسی .. زمـانـی کـه بـرای چـــراهـایـت هـیـــــــچ جـوابـی نـمـی یابـی .. زمـانـی کـه بـه خـودت مـی آیی و مـی بیـنـی روحـت درد مـی کـند .. آنوقـت مـی فـهـمی کـه سـرعـتت زیـادی زیـاد بـود و تـو بـه دیـوار هـمـان بـن بـسـت لـعـنـتـی بـرخـورد کـردی .. هـی تـویـی کـه بـه مـن و دنـیایمـ پـوزخـند مـی زنـی و فـکـر مـی کـنـی هـیـچ وقـت بـه بـن بـسـتـی کـه مـن رسـیـدم نـمـی رسـی بـدان کـه دور نـیـسـت زمـانـی کـه بـه خـودت مـی آیـی و مـی بیـنـی روحـت درد دارد .. درد .. زمـانـی کـه دلـت مـی خـواهـد خـودت را بـرداری و از ایـنـجـا بـروی .. مـهم نـیسـت کـجـا .. فـقـط بـروی و دور شـوی از آدم هـای اطـرافـت .. و اگـر پـاهـایـت بـسـته بـود و بـه هـر جـا کـه دسـت مـیزدی مـیله هـای یـک قـفـس خـیالـی را لـمـس مـی کـردی .. سـیگـاری کـه بـرای روز مـبادا پـس انداز کـرده بودی را با هـمان تـیغـی کـه گـوشـه کـشوی مـیزت دارد خـاک مـی خـورد بـردار .. آتش کـن آن سـیگـار لـعـنـتی را و پـاره کـن زنـدگـی ات را .. نـفس های آخـر را با تـه مـانـده هـای جـانـی کـه بـرایـت مـانـده بـفـرسـت هـوا .. حـالا بـعـد از آخـرین پـکـ بـعد از آخـرین قـطره ی خـون .. تـو رهـایـی .. رهـا ..[گل][گل]
[گل][گل]
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره
وقتی کسی را از دست می دی ، حتما لیاقتت را نداشته
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری
وقتی بیمار می شی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو
نشون بدی
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش می یاد ، حتماً داری امتحان پس می دی
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه، حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده
وقتی سختی پشت سختی می یاد ،حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی[گل][گل]
[گل][گل]
زندگی سخت است تو آسان بگیر
زندگی درد است تو درمان بگیر
زندگی مار است تو جانش بگیر
زندگی جام است تو کامش بگیر .[گل][گل]
[گل][گل]
میـدونی بن بست زنـدگی کـجـاست ؟
جــایــی کـه
نـه حـــق خــواسـتن داری
نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن.[گل][گل]
بَـر سَـرم چَتــر انتــظار گرفته امـ
به تماشـا ایستـادند
باران ورهگـذران ...!!!
از "من" برید و گفتـــــــــــ :
قصدم "باتو بودن" نبود "از یاد بردن " (او بود)...
گاهی دوستت دارم ها بی فایده اند...
مثل موفق باشید های انتهای برگه امتحان
پیانو میزنم آروم میشم
ینی اگه میزدم آروم میشدم
فی الواقع اگه داشتم و میزدم آروم میشدم
در حقیقت اگه داشتم و بلد بودم و میزدم آروم میشدم!
تو با من بازی می کنی،من با تو عاشقی...
دیگران را نگاه کن که چگونه،
محو تماشای این بازی عاشقانه اند...
نمیدانم به مسافر دل بستم
یا
مسافر شد آنکه به او دل بستم . . . ! ! !
دیشب تا صبح دستانم دنبال دستانت کودکانه گریست...
تو را بهانه می کرد...
دیشب تا خود صبح اغوشم برای اغوشت بغض کرد...
ساده بگویم... دیشب دلم بی پروا هوای نبودنت را می کرد...
هوای "اغوشت "را...!!!
خُـבآیـــ ــآ !
█
ж خَـωـتــــــِہ اَґ اَز خَـωـتـِگــــ ـی هــآ..
█
ж בلـَـґ ـ گِرفتــــــِہ اَز בلـَـґ ..
█
ж صـَبــــ ــر نـَفـَـَωـَـґ رآ بـُریــבہـ..
█
ж اَمــ ــآלּ بـבه..
█
ж בَرב ـہــآیــَ ــґ ـہـَــґ בَرב مــــ ـی کـُنـَنـב
[گل][گل]
از روزگار پرسیدم با آنهایی که با زندگی و احساساتم بازی کردند چه کنم؟
گفت آنها را به من واگذار کن که چرخ روزگار، بالا و پایین بسیار دارد…[گل][گل]
[گل][گل]
✦✦✦✦✦✦◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆✦✦✦✦✦✦✦
✦✦✦✦✦✦◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆✦✦✦✦✦✦✦
آرزو دارم خورشید رهایت نکند غم صدایت نکند
ظلمت شام، سیاهت نکند و تو را از دل آنکس که
تبش در تن توست حضرت دوست، جدایت نکند
✦✦✦✦✦✦◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆✦✦✦✦✦✦✦
✦✦✦✦✦✦◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆✦✦✦✦✦✦✦[گل][گل]
✖تمــــــآҐ اکـسیـــــژלּ ــہــــآـܨ בنیــــآ رآ ــہـҐ بیـــآورنـــב
✖بـــہ کـــآرҐ نمـــــܨ آیــــב!
✖مـــــלּ پــــــر از ــہــــפּا ـܨ« تـــــــפּاҐ »....
خـــاطــرات نــه سـَـــر כارنـــכ و نـه تــَـه
بــی هــوا مـی آیـــنـכ ، مــی رسـَـنـכ !
گــــاهـی وســَــط یـــک فـــکـر ؛
گــــاهـی وســَــط یـــک خــیـابـاלּ . .
خـــــاطـِــراتـ تــَـمام نـِمی شــونـכ ، تــَـمامـتـــ مـی کــنـنـכ . . !
[گل][گل]
چه اشتباه بزرگی است
تلخ کردن زندگیمان...
برای کسی که در دوری ما...
شیرین ترین لحظات زندگی اش را سپری میکند !!![گل][گل]
[گل][گل]
گاهی اوقات سکوت بهترها زدردو دل کردن باادمایی که خودشونو دوستت میدونن ولی بعد از شنیدن دردات بدتر از هردشمنی برات میشه[گل][گل]
[گل][گل]
که میتوان به کسی داد ،
زمان است !
هنگامی که برای یک نفر وقت میذاری ،
قسمتی از زندگیت را به او دادی . . .
که باز پس نمیگیری . . . !!![گل][گل]
صدای گام های تو…
ضربان زندگی من است
با من راه بیا
هنوز تشنه ی زنده بودنم...