ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بغــــض هآــیـــَـم بــــی انتــــهآـــســــت !
آریـــــ تمــــآم نمیشــــوند ...
هــَــر روز باری سَنــــگین در گلویــــم اِحســــآس میکنــــم...اَمــــآ میخنــــدَم...
میخــــندم تا شآیــــد فرامــــوش کُنــــم
امــــآ هــــر شــــب به مــــن یــــآدآوری میکنــــند که فرآمــــوش نمیــــشوند...
هیچــــکس اَندوه را در چشــــمآنم نمیخــــواند
هیچــــکس درد هایــــم را حِس نمیــــکند
هیچــــکس مــــرآ درک نمــــیکند...
درد دآرد بخــــواهنــــد منطــــقی باشــــی در حالــــی کـــِـه اِحســــآســَــت روزی صـــَـد بــــار تو را میــــکــُـشــَــد
آری تمامَــــم میکنــــند...مـــُـدام یــــآد آوری میکنـــند که او رفــــته اَســــت...او دیــــگــَــر نیــــســــت...
" اَمــــا مـــَـن قبــــول نمــــیکنــــم "...
مـــَـن فَقـَـــط تــــو رآ میــــخواهــــم...فقــــط تــــو را ...
دست و دلـــــم بـــــه شعــــر نمــــی رود!
وقـتـــــی؛
در شعــــر هــــم،
دستــــم بــــه تــــو نمـــــی رســد...!
چـقــدر بـگـــویـم ؟
قـــرص آرامـم نـمـــی کــنــــد !!!
آغـــوش تــــــــــــــو
تـنـهــــا آرامبـخــش ِ مـــــن اسـت . . . !!
دیوار
دردش گرفته بود
وقتی به او تکیه داده بودم وُ به تو
فکر می کردم...
دست بر شانه هایم میزنی تا "تنهایی" م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟
تکاندن برف از روی شانه آدم برفی
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
سالهاست درخانه من از جنس شـــــــیــــشــــــه شده...
اگر دلتنگ من شدی با لهجه ی بـــــــــــــــــاران در بزن...!!!؟
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
روزی مجنون از روی سجاده شخصی که در حال نماز بود عبور کرد.
مرد نمازش را شکست و
گفت :مردک من در حال راز و نیاز با خدای خویش بودم
مجنون با لبخند گفت :من عاشق دختری هستم و تورا ندیدم!!
تو عاشق خدایی و مرا دیدی
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
باختم در عشق، اما باختن تقدیر نیست
ساختم با درد تنهایی....
مگر تقدیر چیست؟
شایعه ی آمدنت را پرپر می کنم هر وقت رد پنجه ات را به روی زخـــــــم دل به یاد می آورم ...
.
.
.
اما تا در آینه به خود نگاه می کنم ، دوباره شـــــایعه پراکنی آغاز می شود ...
چند وقتی ستْ برگشت می خورند نامه هام.
حالا منْ به دَرَک!
این پستچیِ بدبخت که گناهی نکرده است!
تو کجایی سهراب؟
آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند...
وای سهراب کجایی آخر؟...
زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند !
تو کجایی سهراب؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند,
همه جا سایه ی دیوار زدن !
وای سهراب دلم را کشتند....!!!!
هنوز هم وقتی با سکوتی تلـــــــــــــخ
از کنار من
می گذری ،
با سایه ات خودم را
دلخوش می کنم !
در هر نگاهت صد حرف بود و صد
ولی من هرگز نفهمیدم حرف حقیقی ات
تو می خواستی بروی و من
می خواستم بمانم با تو
برای همیشه
ولی تو رفتی و من
تنها شدم
برای همیشه
slm aziz khoobi?
upam
khoshal misham sar bezani vebam
khoob bekhoonesha khaheshan
mamnun
رفتم خونه دوستم همه چیشون هوشمنده
از تنظیم دمای خونه گرفته تا تنظیم نور
بعد تنها هوشمندی خونه ما اینه که لامپ دستشویی رو روشن میکنیم
هواکش هم باهاش روشن میشه !
به بعضیا باید گفت: طرفت کور نیست. فقط چشماشو رو خیلی از بدیهات بسته. همین! پس آدم باش…!!!
وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !
فکر نکن که فراموشت کرده ام ….
یا دیگر دوستت ندارم !
نه ….
من فقط فهمیدم :
وقتی دلت با من نیست ؛
بودنت مشکلی را حل نمی کند ،
تنها دلتنگترم میکند
ادعای بی تفاوتی سخت است. . .
ان هم. . .
نسبت به کسی که. . .
زیباترین حس دنیا را با او تجربه کردی. .
ب بعضیا باس گفت
این مشکل تو نی که نمیفهمی مشکل از منه که توقع دارم بفهمی!!!
نیمـ ـہ شَبـ ـ اَستـــ ــ اتـ ـاقِ تـ ـاریکـــ...
تـَخـتـِـ ـ خوابـَـ ـم...بـ ـآلِـ ـش خـیسـَـ ــم...
و بـ ـآز مَنـَـ ـم
کــــ ـه اَز درد دِلتَنــ ـگی...
مُچـ ـآلـ ـه میشَــوم زیـــ ـــرِ پَتـــو...
تمـ ـآم اُستـخـ ـوآن هایـَ ـم تیـــــــ ــــــر میکِشَـ ـد
تَــ ــرکــ کـــردن یـ ـآد تــــــ ــ ـــو...
از تَـ ـرکــــ اِعتیــــ ـــــــــاد هَـ ـم
سَـختــــ تـَ ـر اَستــــــ....
این روزها
ازکنار هر دلتنگی که رد می شوم
یاد تو می افتم
راستی...
یادت را با من جاگذاشته ای.
خدایا !
من چیزی نمیبینم
آینده پنهان است
ولی آسوده ام چون تو را می بینم
و تو همه چیز را ....
هزار بار دیگر هم از شانه ای ب شانه دیگر بغلتی
این شب صبح نمیشود...وقتی دلت گرفته باشد!!
چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یبار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
چقدر بی تو در این شهر سوت و کور بمانم؟
چه حکمتیست که من باید از تو دور بمانم؟
مرا که مثل پلی پیر روی سیل رهایم
از این هراس رها کن که بی عبور بمانم
تو از کدام شب، از عصر چند شنبه تقویم؟
کی اتفاق می افتی اگر صبور بمانم؟
به دکمه اینترم قسم اگه دروغ بگم
ماه پیش تولدم بود همین از خواب بیدار شدم مامانم سریع از خونه رفت بیرون ...
دیدم اس ام اس اومده از طرف مامانم : دختر عزیزم تولدت مبارک .
چند دقیقه بعد مامانم اومد خونه میگه: اس ام اسم اومد
میگم: آره مرسی مامانی میخواستم الان جوابتو بدم که دیگه خودت اومدی حالا کجا رفته بودی؟
حالا اینجارو داشته باشید
مامانم:رفتم بیرون که به تو اس ام اس بدم
من:)))))))))))))))))))))))))))))))):::::
من دیگه هیچی نگم بهتره
هیچ چیز نفسهایم را به شماره وا نمیدارد ...
و تپش قلبم را به سقف آسمان نمیکشد ...
مگر که "تـــو" لبخند نزنی به "من" ...
گوشه ی اتاقم
عطر مرگ گل هایی است
که دانه دانه ی زندگیشان را...
کش رفتم تا فال بگیرم
آمدنت را .......
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست
عشق اینست که یکی برای دیگری چتر شود
و دیگری هر گز نفهمد که چرا خیس نشد....
هرگز نفهمیدم
فراموش کردن درد دارد
یا فراموش شدن........!!
به هر حال
دارم فراموش میکنم
فراموش شدنم را
خاطرات آدم مثل ی تیغ کند میمونه
ک رو رگت میکشی
نمیبره
اما تا میتونه زخمیت میکنه...
دیار عاشقی هم شهر هرت داره...
خیلی راحت دل میدزدن
دل میبرن
دل میشکنن ..
وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت,
از این همیشه ها که ندارند باورم ,
حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور می کنند بگویم که بهترم...
میبینی ﭼﻪ ﺷﺐ ﺳﺎﮐﺘﯽ ﺍﺳﺖ!
ﺍﻧﮕﺎﺭ هیچکسی ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﯿﺴﺖ.
ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ
ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ هیـچکس ﻧﯿﺴﺘﻢ........
می گفتند : سختی ها نمک زندگیست
اما
چرا کسی نفهمید
نمک برای من که خاطراتم زخمیست
مزه ی درد می دهد!!!
مردم اینجا چقدر مهربانند
دیدند کفش ندارم،
برایم پاپوش درست کردند...
میدانی!
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است
گاهی میشود فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه همه وجودت را آتش میزند
همه گفتند
او که رفت زندگی کن
ولی کسی درک نکرد
که او خود زندگی ام بود...
چندان هم دور نیستی
فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفتی
آری،نمیدانم کجایی...
چه سکوتی دنیا را فرا میگرفت
اگر هر کس به اندازه ی صداقتش سخن میگفت....
به تو که فکر میکنم
بی اختیار به حماقت خود لبخند میزنم
سیاه لشگری بودم در عشق تو
و فکر می کردم که من همان
بازیگر نقش اولم
افسوس...
به سلامتی پسری که وقتی دلت گرفته، داغونی و پشت تلفن سرش داد و بیداد می کنی و تلفن رو روش قطع می کنی، اما می دونه اون لحظه چقدر محتاجشی و پشت سر هم زنگ می زنه تا آرومت کنه ... پسری که وقتی سوار ماشینشی، تمام مدت دست راستش رو دستته ... پسری که چشماش وحشی و مغروره، راه به راه برات شعرای عاشقونه ی الکی نمی خونه، لوس حرف زدنم بلد نیست، اما هر دفعه که می گه تا تهش هستم، چشماش از عشق برق می زنه ... پسری که وقتی صبح بهش زنگ می زنی تازه از خواب بیدار شده و آروم می گه جانم، صدای خواب آلودش دیوونت می کنه ... پسری که خاطرخواه کم نداره اما وقتی باهات عهد رفاقت می بنده نفر سومی تو برنامش نیست ... پسری که وقتی باهاش می ری رستوران غذا خوردنتو با لبخند نگاه می کنه ... پسری که براش مهم نیست جی اف دوستش از تو خوشگلتره، هر بار تو چشات زل می زنه و می گه به خدا تکی تو دختر ... پسری که دستاتو که تو دستاش می گیره، حس امنیت وجودتو پر می کنه ... پسری که وقتی لب دریا کنارش نشستی و سرتو می ذاری رو سینه ش، قلبش تند تند می زنه ... پسری که وقتی می ره مهمونی خونه فامیل، زنگ می زنه و نیم ساعت تو حیاط باهات حرف می زنه که بهت نشون بده که تو نخ هیچ کدوم از دخترای تو مهمونی نیس ... پسری که گل مورد علاقتو می دونه و هر از گاهی با یه شاخه از اون گل خوشحالت می کنه ... پسری که عاشقی بلده ... پسری که حرفی نمی رنه که نتونه بهش عمل کنه اما هر حرفی زد پاش وایمیسته ... پسری که تو خیابون تا یکی بت کج نگاه کنه دکور صورتشو عوض می کنه ... پسری که وقتی بعد یه دعوای مفصل که با هم آشتی کردین، ازش می پرسی هنوز دوستم داری؟؟ لبخند می زنه، دستشو دور گردنت حلقه می کنه و می گه عاشقتم به مولا ... پسری که وقتی تو پاییز یه تک سرفه می زنی با حرص می گه مریض نشیااااا ... پسری که وقتی می بینه به دخترای دور و برش حساسی و حسادت می کنی، دستتو می گیره و می گه : دلت قرص باشه، به قرآن من فقط مال خودتم.
عـــــاشـــق بــــودم ...
یکــــــ روز بی هـــــوا رفـــت ...
ســـــالهــــــا گــــذشـــــــت ... آمـــــــــــــــــد ...
باز هـــــــم عـــاشــــق شــــــدم ...
با آنکــــــه میــــــدانم دوبـــــاره ...
یکـــــــــ روز بی هــــــوا خــــواهـــــد رفــــــت ...
دلم قهوه میخواهد
از همانهایی که برای آشنایی
با اصرار مرا به آن دعوت میکردی
نه از این قهوه هایی که در تنهایی سر میکشم . . .
از خـــــــــــدا میخواهم
به خوابتون : آرامش
به بیداریتون : آسایش
به زندگیتون : عافیت
به عشقتون : ثبات
به مهرتون : وفـــــــا
به عمرتون : عــزت
به رزقتون : برکــت و
به وجودتون : صحت
عطا کنه بگو آمیــــــن
هرجا دلت شکست قبل رفتن خودت جاروش کن تا هرکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نزاره.
تورا به رخ تمام شقایق ها میکشم و میگویم: تا گل من هست زندگی باید کرد.
عاشقترین ما موش کوریست که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد.