ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
تنهـــــآ چیـــــزی کـــِــه اَز تو بــَـــرایــَـــم بـــِــه یادِگـــــار مانـــــدِه
ایـــــن دلِ لـَـعنـــَــتی اَســـــت
خیانـَــــت ،
جُدایـــــی ،
شِکــَــســـــتــَــن ،
دُروغ ،
....
را به یـــــادم می اَنـــــدازَد . . .
تکلیـــــفِ هـــَــر شــــَـبــِــ اوســـــت...!!
______________________________________________________________________________________________________
خدایا تمامشـــ کنــــ
باشد؟ خستهـــ امـــ
میشنویــــ؟خستهــــ ...
اینــــ دنیایتــــ چهــــ کارهاییــــ کهــــ با منــــ نکرد
چهــــ زجر هاییــــ کهــــ بهــــ خوردمــــ نداد
هقــــ هقــــ هایــــ شبانهــــ ...
بغضــــ ...
درد...
زجر...
آریــــ ، تمامــــ اینها حاصلــــ زندگیــــ در دنیایتــــ استــــ
منــــ ...
منــــ کهــــ خیریــــ از زندگیــــ ندیدمــــ
میگویند پشتــــ هر گریهــــ خندهــــ ایستــــ ؟ پســــ کجاستـــ؟
منــــ مدتــــ هاستــــ چشمــــ انتظار آن روزمــــ
اما دیگر بســــ استــــ
یا تو مرا از خودمــــ بگیر
یا منــــ تمامشــــ میکنمــــ
نامــــ منــــ کهــــ ایوبــــ نیستــــ ... ؟ !
اگه به یه نفر قول دادی باهاش بمونی ...
دیگه حق نداری چراغ امید دلشو خاموش کنی ...
رو حرفت باش و عاشقش باش ...
مطمئن باش دنیاشو به پات میریزه !!!!!!!!!
[گل][گل][گل][گل] اپمممممممم [گل][گل][گل][گل]
دردها فراموش مــــــــــیشوند.....
ولی "همدردها" هرگــــــــــــز....
من بودن آنهایی را مبخواهم کــــه
حتــــــــــی "یـــــــــــــادشان هم...
زنــــــــــــــدگی را زیباتر میـــکند
قدم نزن در خاطراتم
اینجا هوا ابری است
می ترسم باران بگیرد
تو خیس شوی ...!!!
قدم نزن در خاطراتم
اینجا هوا ابری است
می ترسم باران بگیرد
تو خیس شوی ...!!!
قدم نزن در خاطراتم
اینجا هوا ابری است
می ترسم باران بگیرد
تو خیس شوی ...!!!
دلــم کــه می گــیرد...
بـه خـودم وعـــده ی روزهـای خـوبـــــــ را مـی دهــم
از هـمـان روزهــای خـوبـی کــه...
سـالـهـاسـتــــ بـه امـیـد رسـیـدنشــان تـقـویــم را خطـــ خــطــی مـی کـنـم !
خودت باش...هر کس خوشش نیامد به درک...اینجا مجسمه سازی نیست...
روزگار نبودنت را برایم دیکته میکندو نمره ی من باز هم صفر میشود!
هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام!
زندگی هیچ وقت اندازه ی تنم نشد حتی وقتی که خودم برای خودم بریدم و دوختم...!
تمام غصه هایی که برایت خوردم بالا اوردم!
طعم بیهودگی میداد!
دلم را بالا می اورم با این انتخابش...
شاید آرامتر میشدم...
فقط و فقط...
اگر میفهمیدی حرفهایم به همین راحتی که میخوانی نوشته نشده اند...
هی لعنتی خیالت را با هیچ چیز عوض نمیکنم . . .
حتی با خودت . . . ! ! !
لااقل میدانم پیشم مینشیند ،
به دلتنگیم گوش میسپارد ،
و تنهایم نمیگذارد . . .
می گویند دنیا بی وفاست . . .
امـــا . . .
قدرش را بدانید من دنیای بی وفاتری هم داشتم . . .
تمام میشود . . .
تمام ناگفته های من ،
فقط چند نقطه چین می ماند
تا حرف های سادگی هایم را ،
دوباره تکرار کنی . . .
هر روز میمیرم ،
هر روز میشکنم ،
هر روز میگیرم ،
هر روز می...........
روز ها تکراریست یا افعال من ؟! ؟!
خسته ام از این می . . .ها . . .
دفتر شعر هایم را سفید میگذارم . . .
بی کسی که نوشتن ندارد ،
درد دارد . . .
مرد که باشی ، حقت فقط در دل نگه داشتن است . . .
مرد که باشی ، از دور نمای کوهی را داری . . .
مغرور ،
غمگین ،
تنها . . .
مرد که باشی ،شب که دلت از تنهایی بگیرد
رویت نمیشود به هیچکس رو بزنی ،
سیگاری روشن میکنی ، و خودت
و اشکانت را پشت دودش مخفی میکنی...
این است مرد بودن . . .
گــــاهــی فقـــط از کـــل دنیــــــا
دلتـــــــ یکـــی را مـی خــــواهــد
و مـی دانـــی تـا ابــد هـم کــه خــدا خــدا کنــی
بــــه دستـــش نمــی آوری...
مـی دانــی کــه بـــایـــد بگــذاری و بگــذری...
بعضی وقتا تموم نگرانی هات و دلتنگیهات یه جمله میشه ک میکوبونن تو صورت "بهم گیر نده حوصله ندارم"
یـــــک سَــــلآم پُـــــر رَنـگــــ
و چَنـــــد نقطـــه چینــ ...
بــــه عَــلآمـَتــــ جَـــوآبــهــــآیی
... کـــه هَــرگــز نـــدآدی
و یـکـــــ دَقیقــــه سـُــکوت
بـــه احتــــرآمــ تمــــــآم لَحظــــــه هــــآیی
کـــه در انتظــــآر پـــآسخ تـو مـُــــردنـــد
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
من هم از پولکهای آسمان سهمی دارم
چرا بترسم از تن پوشی لزج
وقتی تمام آبهای آزاد صدایم می کنند
و همه فهمیده اند دیگر تویی در کار نیست
یادت هست....؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم...
دیدی ...! جاده جایی نرفت...!
آن که رفت ، تو بودی
یادت هست....؟!
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم...
دیدی ...! جاده جایی نرفت...!
آن که رفت ، تو بودی
نگه داشتن دوست مثل نگه داشتن آب تودسته!فکرمیکنی تودستته ولی وقتی بازمیکنی میبینی چیزی نمونده جزخیسی خاطره ها!
دلم را ورق می زنم
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکنده ی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من.....
من شعرهایم که من هست و من نیست
به دنبال نامی که تو.....
توی آشنا
ناشناس تمام غزلها
به دنبال نامی که او....
به دنبال اویی که کو؟
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که
فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...
هــَـرگـِـز بـِه دیگــَـرَان اِجـازِہ نـــَده
که قـَـلــَـمِ خـُودخـواهـی دَستـــــ بـگـیـــرَنـــد و
دَفــتـــَـرِ سـَـرنـوِشتــــــ را وَرق زَنـَنـــد و
خـاطــراتتــــــ را پاکــ کننـد و
دَر پـایانــَـش بِنـویسَنــد قـِسمـَتــــــ نَبـــود...!!!
رفتم
همیشه سکوت به معنای پیروزی نیست..
گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بیصدا باختم...
دل من...
چه خردسال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من...
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
خـــــــــــــدا
آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ می بلعد وجودت را
یکی مثل نسیم دشت می گوید
کنارت هستم ای تنها!
گاهی وقتـــا
یه نفـــر
باعث می شه که حس کنی
چیزی که تـــو رو روی زمین نگه داشته....
جاذبه ی زمین نیست ...
سهــم من از دنیــــــــــــا
نداشتن استــــــــــــ ...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــا
و فکـــــــر کردن به کســـــی که
هیــــچ وقتـــ نبود...!!!
★ • هر روُز نَبـــودَنَت رآ بَر دیــوار خَط کِشیدَم
☆ • ببــین اینــ دیـوار لامُرُوَت دیگَر جایی برایِ خَط زَدَنــ نَدارَد
★ • خوشــ بهِ حالـِ توُ کــه خودَت رآ راحَت کَردیـ
☆ • یکــ خَط کِشیدیـ تَنها ، آن هَم رویِ مَن..
★ • هر روُز نَبـــودَنَت رآ بَر دیــوار خَط کِشیدَم
☆ • ببــین اینــ دیـوار لامُرُوَت دیگَر جایی برایِ خَط زَدَنــ نَدارَد
★ • خوشــ بهِ حالـِ توُ کــه خودَت رآ راحَت کَردیـ
☆ • یکــ خَط کِشیدیـ تَنها ، آن هَم رویِ مَن..
جالب است که انسانها
دو چشم دارند ولی با یک چشم به دیگران می نگرند
و جالب تر اینکه :
انسانها یک چهره دارند اما دو رویی می کنند
ارزشمند ترین مکان ها در دنیا:
در فکــــــــر کسی ....
در دعــــــــای کسی ...
در قلــــــــب کسی ....
دیگر نمی گویم گشتم نبود نگرد نیست
صادقانه می گویم...
گشتم بود اما...
مال من نبود ...
همیشه باید کسی باشد
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد
باید کسی باشد…
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد…
کسی باشد که اگر بهانهگیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد همیشه…
تا آمدم پرواز کنم
بالهایم را چیدند و گفتند:
« آسمان سهم تو نیست»
« به قفس قانع باش...»
یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری
به اسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشه ذهنت صف کشیده اند
ان وقت با خودت بگویی
بگذار منتظربمانند
دوسـتـت داشـتم …
زیــــــــاد …
کـمـش کـردی …
کـــمترش کـردی …
بــی تـفاوت شــدم …
لااقل دیـگر مرا به نــفـرت نـرسان …
دوسـتـت داشـتم …
زیــــــــاد …
کـمـش کـردی …
کـــمترش کـردی …
بــی تـفاوت شــدم …
لااقل دیـگر مرا به نــفـرت نـرسان …
آدم ها نمی فهمندت، بلکه ترجمه ات می کنند؛ آن هم به زبان خودشان!
هیچکس به "سکوتت" نمی رسد.
همه منتظر می نشینند تا به "دادت" برسند.
شب ها خوابم نمیبرد
از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبــــــــــــم
بی انصاف،
محکم زدی
جایش ماند
خُــدایا
یکـم از این بـرنامـه هایی که داری بـرامـون پـیاده میکُنی ُ بـذار واسـه جـهنم
عـذاب کـم مــیاریــا ..!!
خوشبختیـ منـ پیدا کردنـ "تـــو" از میانـ اینـ همهـ ضمیــر بـود . . .
تکلیف اتاق تاریک را
کلید برق، روشن میکند
و تکلیف سیگار زر را
کبریت بیخطر !
تکلیف دهلیزهای درون را
نه کلید برق
نه کبریت بیخطر ،
تنها اندکی خدا
میبایست
خدایی که سخت
نایاب است
تابستان هم آمد
تو نیامدی!
راستی چرا فصلها
به هر قیمتی میآیند
اما تو نه؟
اس ام اس یه خسیس به دوستش :
اتل متل گلابی ، دلم تنگه حسابی ، یه روز
با خرج خودت ، می برمت پیتزایی
بانو
مانده ام
وقتی انگشتت جای یک حلقه را بیشتر ندارد
دلت را چرا دست به دست می کنی؟؟؟
به من فکر کن
لامصب
که به اسمت حساسیت دارم
همین که در ذهنم می پیچد
اشکم جاری می شود ...
زلیخا مرد بود ... بانو
مردانگی می خواهد ماندن پای عشقی
که انکارت می کند ...
پارسال خوش بودم در کناره تو
امسال دیگری خوش است برای با تو بودن
مانده ام سال بعد دیگری چه می کند ...
می دانی به چه فکر می کنم بانو ؟؟؟؟؟
به اینکه
خدا نمی خواهد من به تو برسم
می داند در کنارم باشی
هیچ وقت هیچ چیز از او نمی خواهم ...